ای خدا خواهم برون از هر دو عالم عالمی
تا ز رنج جسم و جان آنجا بر آسایم دمی
این خمار کهنه ی ما را کجا باشد علاج
از سبو یا خم دریغا گر ز می بودی یمی
زخم دل را مرهمی جستم طبیبی دید و گفت
زخم شست قاتلی هست این ندارد مرهمی
آدمیزادی که می گویند اگر این مردمند
ای خوشا جایی که در آنجا نباشد آدمی
No comments:
Post a Comment