Friday, 15 July 2011

دفتر قلبم

شبی در دفتر زیبای قلبم

گلی از جنس نیلوفر کشیدم



کمی آن سو تر از چشمان نرگس

شقایق با دو چشم تر کشیدم



میان باغ چشمانم در آن شب

پرستو با نگاهم راز می گفت



در آغوش گلی خوشبو قناری

غزل حافظ شیراز می گفت



کنار دستهای خالی بید

نگاهم بر گل روی تو افتاد



دلم با دیدن گلهای نرگس

به یاد چشم و ابروی تو افتاد



تو آن شب ماه من بودی شقایق

که تابیدی به روی بستر من



من آن پروانه ی بی آشیانم

که آخر نیست جز خاکستر من



چراغ آسمان آن شب تو بودی

تو ای زیباترین رنگین کمانم



درخشیدی به شام تار قلبم

که در ظلمت سرای غم نمانم



نمی دانم کجا بودی در آن شب

که من اینگونه بر یاد تو بودم



تو مجنون تر ز مجنون زمانه

و من یک ذره لیلای تو بودم

No comments:

Post a Comment