Monday, 19 December 2011





هیچ موجودی چو من از زندگی دلگیر نیست
کسی در دنیا چو من بازیچه تقدیر نیست
من به یاد پار گریم لیک بهر دیگران
آنچه دیشب یود امشب هیچ در خاطر نیست
هر جوان گل بکارد در گلستان ابد
آنکه ریحان را نداند قیصه هر پیر نیست
سینه ام خالیست خالی خانه ام ویرانه ها
آنچه را من می پرستم پیش من حاضر نیست
عمری من درخواب می بینم گل پجمرده را
چه بگویم خواب هایم لایق تعبیر نیست
نه دیدار یار خواهم نه میی ساقی و نام
یار گم گشته من جز نغمه ظاهر نیست
من فقیدم من نمی دانم کی را گم کرده ام
کس ندارم ای خدا این شکوه آخر نیست

No comments:

Post a Comment