دوست دارم شب که با غم سر کنم
دفتری از اشک چشمان تر کنم
نام آن دفتر کنم دیوان عشق
عشق را عنوان آن دفتر کنم
سالها پرسیدم از خود کیستم
آتشم؟شورم؟شرارم؟چیستم؟
دیدمش امروز و دانستم کنون
او بجز من من بجز او نیستم
گر نیایی تا قیامت انتظارت می کشم
منت عشق از نگاه پر شرابت می کشم
ناز چندین ساله ی چشم خمارت می کشم
تا نفس باقیست اینجا انتظارت می کشم
بزن مطرب که امشب دلبرم مستانه میرقصد ،
شب افسونگرم لب بر لب پیمانه میرقصد ،
بده ساقی شرابی آتشین مست و خرابم کن ،
که امشب دلبرم در مجلس بیگانه میرقصد
دفتری از اشک چشمان تر کنم
نام آن دفتر کنم دیوان عشق
عشق را عنوان آن دفتر کنم
سالها پرسیدم از خود کیستم
آتشم؟شورم؟شرارم؟چیستم؟
دیدمش امروز و دانستم کنون
او بجز من من بجز او نیستم
گر نیایی تا قیامت انتظارت می کشم
منت عشق از نگاه پر شرابت می کشم
ناز چندین ساله ی چشم خمارت می کشم
تا نفس باقیست اینجا انتظارت می کشم
بزن مطرب که امشب دلبرم مستانه میرقصد ،
شب افسونگرم لب بر لب پیمانه میرقصد ،
بده ساقی شرابی آتشین مست و خرابم کن ،
که امشب دلبرم در مجلس بیگانه میرقصد
No comments:
Post a Comment